سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در قرآن است خبر آنچه پیش از شما بود ، و خبر آنچه پس از شماست ، و حکم آنکه چگونه بایدتان زندگى نمود . [نهج البلاغه]

رفتن - مادرم رفت

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006
رفتن(پنج شنبه 86 دی 6 ساعت 2:48 عصر )

                            

عصر امروز هواپیما از فرودگاه مهرآباد از زمین برخواست رفتیم تا تو دل آسمون ...........از کنار ستاره ها.......

. مقصد ما کویر بود، کویر خشک یزد بود. 

 با ستاره ها حرف زدم ..درددلام تکراری بود، ..ولی اونا چشمک زدن.. گفتن که ما دوست داریم دلتو تو دستامون میزاریم تاصبح به همدیگه نشون میدیم.

 صبح که میاد خورشید خانوم ، دلتو از ما میگیره..... رو گیسای زردش میزاره.

 گفتم چرا ماه نیست ؟اون زیبای بی همتا نیست؟

گفتن که ماه رفته سفر .....می یاد ولی بی خبر.......دیدم که دست تکون میدن....گفتم کجا؟ چه بی خبر؟

 گفتن که تو باید بری زمین یزد منتظره....

ناگهان دیدم ارابه ها زمین خورد .....

کوچیک بودیم

بزرگ شدیم عمر سفر چه زود تموم شد.........................

                                                           



» سید رضا حسینی
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
ارتفا
[عناوین آرشیوشده]


بازدیدهای امروز: 12 بازدید
بازدیدهای دیروز: 4 بازدید
مجموع بازدیدها: 8925 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

رفتن - مادرم رفت
سید رضا حسینی
تکه نانی دارم روزگارم بد نیست اسمان را دوست دارم
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «